حکومت هدایت اراده های عمومی و تطبیق آنها با خواسته های الهی است. خواسته های الهی همان خواسته های مردمی است و خواسته های مردم نیز همان خواسته های الهی است. البته منظور خواسته های ناروا و غیر فطری نیست بلکه خواسته های فطری بشر که اگر پیگیری شود کاملا منطبق بر خواسته های الهی است.

امام و رهبر الهی همان کسی است که این اتصال را بر قرار می نماید. اتصال و به هم رساندن اراده عمومی و خواسته های الهی. امام همان عامل اتصال بین زمین و آسمان است.(در دعای ندبه می خوانیم این السبب المتصل بین الارض و السماء)

خواسته های مردم جهت دار است. اگر درست پیگیری و هدایت نشود، ممکن است به هر سویی منحرف شود. عاملی نیاز است تا این جهت را حفظ نماید و آن را در مسیر تطبیق با خواسته های الهی محفوظ بدارد. رهبر الهی همان ریسمانی است که این مسیر را حفظ می نماید. و یا به تعبیر روایات رهبر الهی سبب اتصال بین زمین و آسمان است.

این نکته در قرآن هم به خوبی بیان شده است:

ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ أَیْنَ مَا ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِنَ النَّاسِ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الْمَسْکَنَةُ ۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمْ کَانُوا یَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَیَقْتُلُونَ الْأَنْبِیَاءَ بِغَیْرِ حَقٍّ ۚ ذَٰلِکَ بِمَا عَصَوْا وَکَانُوا یَعْتَدُونَ

ذلت و خواری بر آنها مهر شده است (و رهایی نیابند) مگر به واسطه ریسمانی الهی و ریسمانی مردمی، و درماندگی و زمین گیر شدن بر آنها مهر شده است چراکه دایما آیات الهی را انکار می کردند و فرستادگان الهی را به ناحق به قتل می رساندند، اینها به این علت بود که اهل نافرمانی و تعدی بودند.

این ریسمان همان رهبر الهی است.

واعتصموا بحبل الله و لا تفرقوا نیز همان ریسمان یعنی همان رهبر الهی است که خط اتصال بین زمین و آسمان است.

در روایات نیز حضرت علی ع مصداق این ریسمان معرفی شده است.

در دعای ندبه می خوانیم (این الصراط... این السبیل...) نقش رهبر الهی حفظ جهت حرکت جامعه است جهتی که با اراده های عمومی در حال طی شدن است. رهبر الهی این جهت را حفظ می نماید. نقطه پایانی این مسیر که شروع جهانی جدید است، نقطه ی تطبیق خواسته های عمومی با خواسته های الهی است. آنجا است که مردم به هرآنچه حقیقتا می خواهند، خواهند رسید. به دور از هرگونه ذلت و خواری و درماندگی!


بنابراین این دو جمله دو روی یک سکه است:

حکومت امانت الهی است.

حکومت امانت مردم است.

از یک سوی حکومت عهده دار شدن حفظ جهت و مسیر اراده های عمومی است و از سوی دیگر اتصال آن به خواسته های الهی است.


إِنَّ اللَّهَ یَأمُرُکُم أَن تُؤَدُّوا الأَماناتِ إِلىٰ أَهلِها وَإِذا حَکَمتُم بَینَ النّاسِ أَن تَحکُموا بِالعَدلِ ۚ إِنَّ اللَّهَ نِعِمّا یَعِظُکُم بِهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ کانَ سَمیعًا بَصیرًا
خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانتها را به صاحبانش بدهید! و هنگامی که میان مردم داوری می‌کنید، به عدالت داوری کنید! خداوند، اندرزهای خوبی به شما می‌دهد! خداوند، شنوا و بیناست.(نساء 58)

این آیه به روشنی فرمان داده است تا این امانات را به اهلش بسپاریم! در اینجا از حکومت با تعبیر امانت یاد شده است.

از همین رو در حکومت اسلامی توجه به خواسته های مردم بسیار مهم است چرا که دستور کار حکومت کاملا بر اساس خواسته های عمومی شکل می گیرد. به بیان فرمولی تابع تصمیم سازی کاملا وابسته به وضعیت خواسته های عمومی است هم چنانکه کاملا وابسته به خواسته های الهی است.

مردم سالاری دینی نیز به همین معنا است. مردم سالاری دینی یعنی مهمترین مولفه در تصمیم گیری خواسته های مردم است. این بدین معنا نیست که خواسته های مردم (حتی خواسته های منحرف شده از مسیر خواسته های الهی) مشروع است بلکه بدین معنا است که بدون توجه به خواسته های مردمی نمی توان تصمیم گیری نمود بلکه دستور الهی این است که در تصمیم گیری میزان درک عمومی از حقیقت توجه شود. خواست عمومی نمای روشنی از میزان درک عمومی از حقیقت است.